سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرخوری مایه دوری از خداوند است که به سرپیچی کردنها نیرو می بخشد؛ پس شکمهایتان را پر نکنید که نورحکمت در سینه هایتان خاموش می شود [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
ستاره دریایی

 

در محضر بهجت

امروز یعنی 27 اردیبهشت 1388 خبر تأسف بار ارتحال عالم ربانی و فاضل صمدانی و عارف بالله حضرت آیت الله العظمی آقای محمد تقی بهجت(رضوان الله تعالی علیه) را از طریق اخبار شنیدم و بسیار متأثر شدم، زیرا ایشان یکی از استوانه های علمی و معنوی ایران بودند که با رفتنشان خلأ بزرگی را ایجاد کردند که با هیچ چیزی جبران نمی شود./ ..... إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ انْثَلَمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا تُسَدُّ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة.....[1]

بسیاری از مردم برای حل مشکلاتشان به ایشان نامه می نوشتند و حضرتش دستوراتی می فرمودند که این مطالب در کتابی با نام در محضر بهجت جمع شده؛ توصیه های ایشان به ذکر ها و توجه و اخلاص و عمل به معلومات خلاصه می شد، ایشان می فرمودند:« به آنچه می دانید عمل کنید تا به آنچه نمی دانید دسترسی پیدا کنید (مضمون حدیث معصوم)»

از جمله توصیه های ایشان در مورد مطالعه روز مره کتاب شریف جهاد با نفس« وسایل الشیعه» بود، ایشان می فرمودند:« هر روز سعی کنید یک حدیث از کتاب جهاد با نفس «وسایل الشیعه» را مطالعه کنید و سعی نمائید به آن عمل کنید، بعد از یک سال خواهید دید که حتماً عوض شده اید، مانند داروئی که انسان مصرف کند و بعد از مدتی احساس بهبودی می کند».

اینک چند حدیث از این کتاب شریف برای شادی روح آن عالم فرزانه تقدیم ارادتنمدان اهلبیت و علمای عامل می شود، که امیدوارم ما هم بتوانیم عامل به این احادیث باشیم.

ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی : در محضر بهجت
  • محمد نوروزی ::: دوشنبه 88/2/28::: ساعت 11:53 عصر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    نوجوانها
    و جوانها باید ملتفت باشند که همچنانی که خودشان در این سن هستند و روز به
    روز به سن بالا می روند، علم و ایمانشان هم باید همین جور باشد، مطابق این
    باشد، معلوماتشان، از همان کلاس اول علوم دینیه، به بالا برود، ایمانشان
    ملازم با همین علمشان باشد.
    باید بدانید اینکه ما مسلمانها، امتیازی از
    غیر مسلمانها نداریم الا به قرآن و عترت، و الا ما هم مثل غیر مسلمانها می
    شویم. اگر ما قرآن نداشته باشیم، مثل غیر مسلمانها هستیم، اگر ما عترت را
    نداشته باشیم، مثل مسلمانهایی که اهل ایمان نیستند هستیم.
    باید ملتفت
    باشیم روز به روز در این دو امر ترقی بکنیم. همچنان که سنّ ما به بالا می
    رود، معلومات ما هم در همین دو امر، بالا برود. این طرف، آن طرف نرود و
    الا گم می شود، گمش نکنند؛ گمراهش نکنند؛ این دو اصل اصیل را از اینها
    نتوانند بگیرند.
    ما می گوییم: اگر [می گویید] اسلام درست نیست [و] شما
    قرآن را قبول ندارید، [پس] مثل قرآن بیاورید، یک سوره ای مثل قرآن
    بیاورید. می گویند: نه، نمی توانیم بیاوریم و نمی آوریم و مسلمان هم نمی
    شویم!
    این ادعا و این کلام، جواب ندارد، برای اینکه می گویند: « ما می دانیم و عمل نمی کنیم »

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :
  • محمد نوروزی ::: دوشنبه 88/2/28::: ساعت 11:46 عصر

    در
    کتاب کیفر کردار جلد دوم خوندم : رابعه عدویه می گوید : دوستی داشتم که
    جوان بسیار زیبا و قشنگ و دلفریبی بود . بر اثر جوانی و زیبایی جوانان و
    دوستان بزه کارش او را بطرف گناه کشاندند و او کم کم هرزه و بی بند و بار
    و شیاد شد .

    بیشتر کارش به دنبال خانم رفتن و تور کردن دختران معصوم بود و عجیب فرد هرزه و گناهکاری شده بود که همه از دستش ناراحت بودند.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی : توبه، جوان، هوسران
  • محمد نوروزی ::: دوشنبه 88/2/28::: ساعت 1:11 صبح

    انا لله و انا الیه راجعون

     ارتحال ملکوتی فقیه عارف کامل حضرت آیت الله العظمی محمد تقی بهجت بر عالم تشیع و امام زمان عج تسلیت باد.

    امام صادق ع می فرماید: هر گاه عالم فقیهی از دنیا می رود، در اسلام شکافی ایجاد می شود که هیچ چیز نمی تواند جای آنرا پر کند.

    امروز یکشنبه 27 2 88 این عالم بی همتای جهان اسلام و مرجع تشیع به ملکوت اعلی پیوست.

    ادامه مطلب...

    محمد نوروزی ::: دوشنبه 88/2/28::: ساعت 1:3 صبح

    قصه ی عجیبیه، 70 میلیون نفر شامگاه هر جمعه در انتظار سریال یوسف پیامبرند، غافل از اینکه 1139 ساله که یوسف زهرا فقط منتظر 313 نفر هستش....

     

    مهدی بیا، ما منتظرت هستیم



  • کلمات کلیدی : یوسف زهرا
  • محمد نوروزی ::: دوشنبه 88/2/14::: ساعت 5:12 عصر

    یکی از اساتید مطلبی رانقل می کنند که جالبه بخونید
    در یکی از مناطق بلوچستان ایران یکی از اساتید ما که از انسانهای عالم و زحمتکشه روزگاره رفته بودند برای تبلیغ معارف دینی در ماه محرم
    ایشون می فرمودند چند روز بود که گذشته بود از ماه محرم و من در حال استراحت بودم در منزلی که برای  من تهیه شده بود کسی امد و در زد و پرسید :حاج آقا مسئلتن!!سئوال شرعی دارم؟؟!!
    گفتم بفرمایید
    وارد خونه شد  در را که بستم  گفتم بفرمایید دیدم
    بسم الله الرحمن الرحیم:آقا با یه اسلحه طرف من نشونه رفته و میگه حاج آق برگرد
    گفتم چی شده آقا ؟؟منو اشتباه نگرفتی؟؟
    گفت:بیا لباسهات را بپوش حرف نزن
    گفتم علی عینیییییییییییبه دیده اجبار چششششششششم
    رفتم  عبا و عمامه ام را برداشتم و همونجا گفتم:یا سید الشهداء من برای تو امدم اینجا تبلیغ خودت هم حلش کن
    ما را بردند و با همون دور اخر عماممون(تحت الحنک)چشمام را بستند و نشوندنمون تو یه ماشین تویوتا 84سوار کردند و یه ماشین جلو و یه ماشین عقب سرعت بالا راه افتادیم رفتیم تو بیابان
    تو راه فقط ذکر می گفتم و متوسل به ائمه شده بودم.
    وسطهای راه گفتم میشه چمهام را باز کنید؟؟
    چشمام را باز کردند و دیدم وسط بیابان با سرعت بالا به حدی که پشت سر ما تا 20 کیلومتر وسط بیابان گرد و غبار رو هواست
    گفتم فاتحهههههههههههههههههههههه
    بیچاره شدی رفت
    الان سر از دوشنبه یا سه شنبه پاکستان در میاری!!
    میگفتم بد بخت میان و میگن فلانقدر میلیون باید بدید تا آزادش کنیم نمیدن و همینجا رگبارت می کنند
    دو ساعت تو راه بودیم ورسیدیم جایی وسط بیابن و سط یه گودال بزرگ ماشینها را نگه داشتند و ما را پیاده کردند
     پیاده شدیم و مونده بودیم چه کنیم چند تا چادر بود که روی هم رفته  این ها 50 نفر می شدند
    نزدیک های نماز مغرب شد
    پرسیدم اجازه میدید نماز بخونیم
    گفتند بله رفتند یه  ظرف نوشابه خانواده اب اوردند و من وضو گرفتم و قبله را پیدا کردم و میخواستم نمازم را ببندم
    دیدم میگن یا اللهههههههههه یاااللههههههههههه
    برگشتم دیدم
    جل الخالق اینها همه وضو گرفتند و آمدند نماز بخونند
    پیش خودم گفتم به به 
    همه امام جماعت مومنین میشن تو شدی امام جماعت اشرار
    نماز شروع شد و تمام شد و من گفتم
    خب من سئوال دارم یکی اومد و صورتش را باز کرد گفت بپرس
    گفتم منو برای چی اوردین؟؟من هیچ کاره ام !!من روضه خوان امام حسینم و بس
    گفتند جریان اینه :تو دیروز که داشتی در مسجد فلان آقا  روضه میخوندی رییس اشرار اونجا بوده و  نشسته بوده پای روضه شما و خیلی دلش شکسته
    و لذا در طرح ارتقای معرفت اشرار که برای ما گذاشتن تصمیم گرفتن شما را دعوت کنیم به زور و برای ما روضه بخونید
    گفتم حالاااااااااااااا خوب شد
    هیچی مشستیم روی داشبورد تویوتا و یه اکو همراه اوردند و من گفتم من باید اول صحبت کنم بعدا روضه گفتند باشه همه اشرار نشستند و من بسم الله الرحمن الرحیم
    استاد با گریه می فرمودند: آنچنان  عظمت سید الشهدا اینها را گرفته بود که حرف نمی زدند
    به برکت سیدالشهدا کاری با انان کردم که همه انها سجده به روی خاکهای داغ بیابان رفته بودند
    و آنجا این روضه را خوندم

    در حشر که هر کس زگناهی فتد از پای

    چشم همگی واله و حیران حسین است

    بخشودگی اهل گنه در صف محشر

    وابسته به یک گردش چشمان حسین است

    گیرم که ملک قفل زند بر در جنت

    با اذن خدا قفل گشاینده حسین است

    گیرم که خداوند نبخشد احدی را

    ناامید نشو شیعه که بخشنده حسین است

    استاد می فرمودند:تمام ان اشعار توبه کرده و خود را معرفی کردند و در حق انها تخفیف زیادی خورد و بعد از  رندانی کشیدن  الان از مومنین بسیار خوب و اهل تقوی ان منطقه هستند  و هم امنیت انجا را برقرار می کنند و هم اینکه کار فرهنگی می کنند.
    براستی...

    حسین فرمانروای کل هستی است
     
    برگرفته از cloob.com وبلاگ "حرف حساب"


    محمد نوروزی ::: یکشنبه 88/2/6::: ساعت 12:26 صبح

    در خیابان چهره آرایش مکن از جوانان سلب آسایش مکن

    زلف خود راازروسری بیرون مریز در مسیر چشمها افسون مریز

    یاد کن از آتش روز معاد طرّه گیسو مده در دست باد

    خواهرم دیگر تو کودک نیستی فاش تر گویم عروسک نیستی

    خواهرم ای دختر ایران زمین یک نظر عکس شهیدان را ببین

    خواهرم این لباس تنگ چیست پوشش چسبان رنگارنگ چیست

    خواهرم اینقدر طنّازی مکن با اصول شرع لجبازی مکن

    در وجود خویش سرگردان مشو نو عروس چشم نامردان مشو

    پوشش زهرای اطهر مگر اینگونه بود؟؟؟

     

    برگرفته از وبلاگ بچه شهید



  • کلمات کلیدی : حجاب
  • محمد نوروزی ::: سه شنبه 88/1/11::: ساعت 7:38 عصر

    باد نوروز وزیده است به کوه و صحرا
    جامه عید بپوشند، چه شاه و چه گدا
    بلبل باغ جنان را نبود راه به دوست
    نازم آن مطرب مجلس که بود قبله نما
    صوفى و عارف از این بادیه دور افتادند
    جام مى گیر ز مطرب، که روى سوى صفا
    همه در عید به صحرا و گلستان بروند
    من سرمست زمیخانه کنم رو به خدا
    عید نوروز مبارک به غنى و درویش
    یار دلدار! زبتخانه درى رابگشا
    گرمرا ره به در پیر خرابات دهى
    به سروجان به سویش راه نوردم نه به پا
    سالها در صف ارباب عمائم بودم
    تا به دلدار رسیدم، نکنم باز خطا
    [1]

    حضرت امام(ره) ضمن مبارک شمردن عید نوروز بر فقیر و غنى و پوشیدن جامه نو
    در این ایام، و رفتن به کوه وصحرا و باغ و بستان را ستوده و در وصف بهار
    قصیده ذیل را سروده است:

    باز حضرت امام(ره) درباره این عید سعید گفته است:
    ادامه مطلب...

    محمد نوروزی ::: جمعه 87/12/30::: ساعت 3:2 عصر

    صلوات


    برای آنان که دیریست آرزوی سفر به بارگاه نبوی در دلشان خانه کرده و این آرزوی دیرینه شان تا به امروز رنگ تحقق نپذیرفته.
    برای آنان که شوق زیارت قبر رسول(ص) وجودشان را سخت مشتعل و بی قرار ساخته.
    برای آنان که با شنیدن نام نامیرای محمد صلی الله علیه و آله وسلم کبوتر دلشان تا اوج گنبد خضراء بال می کشد.
    برای آنان که غروب لحظه لحظه های عمرشان را دیده اند اما غروب دلتنگی های مدینه را هرگز ندیده اند.
    برای آنان که هر گاه به درگاه ربوبی اش سجده می برند ورد مدامشان و ذکر نمازشان این است که :
                                           اللّهم ارزقنا حج بیتک وزیارت رسولک


    باری اگر پاره ای اسباب مادی و دل مشغله های زندگی فعلا شما را از
    این فیض همیشه جاری محروم ساخته؛ باکی نیست؛ با ما همراه شوید؛ دست دلتان
    را به ما بسپارید تا با هم آهنگ زیارت بارگاه پیامبر آب و آیینه ، رسول
    عشق و امید کرده خدا را در آیینه و جود او به تماشا بنشینیم.


    با کمک تصاویر سه بعدی زیر فاصله های زمینی را برای همیشه بردارید و خود را در فضای مجازی مسجد نبوی حاضر و ناظر ببینید.
    مدینه منوره 1  
    مدینه منوره 2  
    مدینه منوره 3 
    مدینه منوره 4 
    مدینه منوره 5 
    مدینه منوره 6 
    مدینه منوره 7
    مدینه منوره 8
    مدینه منوره 9
    مدینه منوره 10
    مدینه منوره 11
    مدینه منوره 12


    واقعا زیباست.حتما دانلود کنید.فایلها با فرمت فشرده میباشند.
    دعای خیر شما را تقاضامندیم.


    منبع : سایت تبیان

    برگرفته از وبلاگ عطش عشق



    محمد نوروزی ::: چهارشنبه 87/12/7::: ساعت 3:57 عصر

    قبل از هر چیز به دوستان بگم که این حرفای من نیست، از تو cloob.com برداشتمش.

    هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت
    یک زن خوب می گیرم.
    تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من
    داده است.
    حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه
    استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا
    آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.
    در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن
    من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم
    بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید
    این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
    در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند
    که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است
    !
    اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از
    زندان در می آید.
    من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و
    همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
    مهریه وشیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند.همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی
    دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود.
    دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.خوب شاید حقوق چتر بازی
    خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که
    بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه
    وقتی می خوری خش خش هم می کند!
    اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود
    خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر
    زمینی بگیرد. می گفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی
    مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید . ساناز هم از زیر زمینی
    می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن
    بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است.
    قهر بهتر از دعواست.آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر
    دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند
    دایی مختار را می برند زندان!
    البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم
    با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است!
    این بود صحبت من

                                             



  • کلمات کلیدی : ازدواج
  • محمد نوروزی ::: یکشنبه 87/12/4::: ساعت 11:11 عصر

    <   <<   6   7      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 27
    بازدید دیروز: 45
    کل بازدید :580682

    >> درباره خودم <<
    ستاره دریایی
    مدیر وبلاگ : محمد نوروزی[155]
    نویسندگان وبلاگ :
    چلچله[35]

    به سراغ من اگر می آیید/ نرم و آهسته بیایید/ که مبادا ترک بردارد/ چینی نازک تنهایی من/ من 23 سال دارم و توی دانشگاه آزاد لاهیجان در حال تحصیل در رشته نرم افزار هستم . توی این وبلاگ مطالبی گلچین شده از وبلاگهای دیگه قرار داده میشه و همچنین حرفهای دلتنگیم رو بعضی وقتها اینجا میذارم

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>دسته بندی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    ستاره دریایی

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<







    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<