سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ صدقه ای نزد خدا، محبوب تر از حقگویی نیست . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
ستاره دریایی

داستان واقعی:


خانمی با لباس کتان راه راه وشوهرش با کت وشلوار
دست دوز و کهنه در شهر بوستن از قطار پایین آمدند و بدون هیچ قرار قبلی راهی دفتر
رییس دانشگاه هاروارد شدند.

منشی فوراً متوجه شد این زوج روستایی هیچ کاری
در هاروارد ندارند و احتمالاً اشتباهی وارد دانشگاه شده اند. مرد به آرامی گفت:
«مایل هستیم رییس را ببینیم.»

منشی با بی حوصلگی گفت: «ایشان امروز گرفتارند.»


خانم جواب داد: « ما منتظر خواهیم شد.»


منشی ساعتها آنها را نادیده گرفت و به این امید
بود که بالاخره دلسرد شوند و پی کارشان بروند. اما این طور نشد. منشی که دید زوج
روستایی پی کارشان نمی روند سرانجام تصمیم گرفت برای ملاقات با رییس از او اجازه
بگیرد و رییس نیز بالاجبار پذیرفت. رییس با اوقات تلخی آهی کشید و از دل رضایت
نداشت که با آنها ملاقات کند. به علاوه از اینکه اشخاصی با لباس کتان و راه راه
وکت وشلواری دست دوز و کهنه وارد دفترش شده، خوشش نمی آمد.

خانم به او گفت: «ما پسری داشتیم که یک سال در
هاروارد درس خواند. وی اینجا راضی بود. اما حدود یک سال پیش در حادثه ای کشته شد.
شوهرم و من دوست داریم بنایی به یادبود او در دانشگاه بنا کنیم.»

رییس با غیظ گفت :« خانم محترم ما نمی توانیم
برای هرکسی که به هاروارد می آید و می میرد، بنایی برپا کنیم. اگر این کار را
بکنیم، اینجا مثل قبرستان می شود.»

خانم به سرعت توضیح داد: «آه... نه....
 نمی خواهیم مجسمه بسازیم. فکر کردیم بهتر باشد ساختمانی به هاروارد بدهیم.»

 رییس لباس کتان راه راه و کت و شلوار دست
دوز و کهنه آن دو را برانداز کرد و گفت: «یک ساختمان! می دانید هزینه ی یک ساختمان
چقدر است؟ ارزش ساختمان های موجود در هاروارد هفت و نیم میلیون دلار است.»

خانم یک لحظه سکوت کرد. رییس خشنود بود. شاید
حالا می توانست از شرشان خلاص شود. زن رو به شوهرش کرد و آرام گفت: «آیا هزینه راه
اندازی دانشگاه همین قدر است؟ پس چرا خودمان دانشگاه راه نیندازیم؟»

شوهرش سر تکان داد. رییس سردرگم بود. آقا و
خانمِ "لیلاند استنفورد" بلند شدند و راهی کالیفرنیا شدند، یعنی جایی که
دانشگاهی ساختند که تا ابد نام آنها را برخود دارد:

دانشگاه استنفورد از بزرگترین دانشگاههای جهان،
یادبود پسری که هاروارد به او اهمیت نداد.

تن آدمی شریف است به جان
آدمیت          نه همین لباس  زیباست نشان آدمیت



  • کلمات کلیدی :
  • محمد نوروزی ::: جمعه 89/1/20::: ساعت 4:21 عصر


       


  • کلمات کلیدی :
  • محمد نوروزی ::: دوشنبه 88/9/30::: ساعت 4:59 عصر

    کسب درآمد 500 هزار تومان ماهیانه از اینترنت!!!


    مثل اینکه تب استفاده از روش هایکسب درآمد با cn3  تو
    اینترنت زیاد شده و کم کم خریداران این پکیج شروع به ایجاد سایتهایی بر
    اساس روشهای cn3 می کنند و روز به روز رقابت برای کسب درآمد بیشتر بین این
    سایتها زیاد میشه.
    اما دوستانی هم هستند که به دنبال دانلود رایگانبسته cn3 از اینترنت یا دانلود جزوات cn3 و کلا اطلاعاتی در مورد این بسته که تقریبا بین کاربران اینترنتی همه گیر شده هستند.
    خدمت
    این دوستان باید عرض کنم برای استفاده از سی ان سه چون نیاز به پشتیبانی
    شرکت ارائه دهنده دارید حتما بایستی اونو خریداری نمایید و وقتتون رو تو
    اینترنت صرف کلمات دانلود رایگان و دانلود cn3 نکنید.
    اما بسیاری از دوستان از قیمت 27 تومنی پکیج cn3 گلایه دارند و ترس از عدم بازگشت سرمایشون دارند . ولی اگه بتونند واقعا
    به دستور العمل ها و سه روشی که قبلا توضیح دادم عمل کنند چندین برابر این
    هزینه رو از این راه دریافت خواهند کرد.
    اما عنوان این مطلب مثل این لینک باکس جهت قول زدن شما نبود که این مطلب رو بخونید!!!

    بلکه برای دریافت رایگانبسته cn3 یک راه حل وجود دارد اونم اینکه شما پس از ثبت نام و گرفتن لینک بازاریابی
    تعداد 3 بسته رو بتونید بازایابی به فروش برسونید در این صورت می تونید
    صاحب پکیج کامل بسته cn3 شوید .اگه این توانایی رو دارید می تونید در سایت cn3shop عضو شوید و مشتری جذب کنید .

    البته مطمئنا این شیوه برای شما زمانبر خواهد بود. راه دیگه اینه که شما بسته رو خریداری کنید سپس با جذب سه خریدار هزینه
    اولیه تان رو دربیارید که البته اگه شما  توانایی جذب سه خریدار بسته رو
    داشته باشید یقینا توانایی کار با cn3 رو نیز به راحتی خواهید داشت و
    خواهید توانست به راحتی این هزینه ناچیز در برابر درآمدتون رو جبران کنید و مستقیما با اون به کسب درآمد بپردازید.

     




    محمد نوروزی ::: سه شنبه 88/9/24::: ساعت 4:19 عصر

    خاک های نرم کوشک - سعید عاکف

    ... خیلی
    کلافه بودم و حوصله ام داشت سر میرفت. لای کتابهای کتابخونه دنبال یه کتاب میگشتم
    تا باهاش وقتی رو پر کرده باشم. کتابها رو برمی داشتم و دوباره میذاشتمشون سر جاش،
    چون هیچ کدوم گیرا نمود. یا عنوان قشنگی نداشت یا طرح روی جلدش گیرا نبود ...
    دوستم که متوجه من بود کتاب «خاک های نرم کوشک» رو بهم داد و گفت: «اینو بگیر! یه
    نیگایی بنداز!»

    گفتم:
    « خاکهای نرم کـــــــوشک!!!!!! من که رشته ام زمین شناسی نیست! کامپیوتره!»

    گفت:
    «ه ه هــــــــه! این کتاب زمین شناسی و خاک شناسی نیست! خاطرات زندگی یه انسان
    خاکیه! خاطرات زندگی «شهید عبدالحسین برونسی»! مطمئن باش از این پیشنهاد ضرر
    نمیکنی!»

    گفتم:
    «طرح روی جلدش که اینو نشون نمیده!»

    گفت:
    « به طرح روی جلد نگاه نکن، به تیراژش تا امروز نگاه کن.چاپ هفتاد و پنجم! تیراژ
    تاکنون: 000
    ,254 نسخه!»

    شروع
    کردم به خوندنش...

    "هو الله العلیّ الاعلی

    مقدمه چاپ اول

    آدمی
    چون نور گیرد از خدا                                                   
    هست مسجود ملائک ز اجتبا

    چند
    روز قبل از عملیات بدر، بارها شهید برونسی، به مناسبتهای مختلف از شهادتش در
    عملیات قریب الوقوع بدر خبر می دهد. گاهی آن قدر مطمئن حرف می زند که می گوید: اگر
    من در این عملیات شهید نشدم، در مسلمانی ام شک کنید! و از آن بالاتر این که به بعضی
    ها، از تاریخ و از محل شهادتش نیز خبر می
    دهد که چند روز بعد، همان طور هم می شود.

    از
    این دست وقایع اعجاب آور، در زندگی شهید برونسی بارها و بارها رخ داده است. آنچه
    ما به تأمل در زندگی این بزرگوار وا می‌دارد، رمز همین موفقیتهای بسیارش است در
    زمینه های مختلف.

    در
    ظاهر امر، او کارگری بنا است که در دوران انقلاب، رنج و شکنجه بسیاری را در راه
    اسلام تحمل می‌کند؛ و ...

    اما
    در باطن امر، موردی که قابل تأمل است و می‌توان به عنوان رمز موفقیت و در واقع رمز
    رستگاری او نام برد؛ عبودیت و بندگیِ بی‌قید و شرط آن شهید والامقام است در مقابل حقّ
    و حقیقت.

    ...

                                                             
                                                                                                                       سعید
    عاکف
    "

    مقدمه
    اش برام جذاب و گیرا بود و باعث شد این کتاب 270 صفحه ای رو توی سه ساعت و نیم
    تموم کنم.بعد از اینکه خوندن کتاب تموم شد دیدم دوستم تو کتابخونه نیست! هر طرف رو
    که نگاه کردم، پیداش نکردم. معلوم نیست کی رفته بود که من ندیدمش.

    بعد
    از اینکه اومدم خونه، یکراست اومدم پای کامپیوتر تا ببینم میتونم مطالب بیشتری
    درباره این شهید پیدا کنم یا نه، که به سایتی با نام این شهید بزرگوار مواجه شدم
    که اطلاعاتی رو درباره شهید برونسی ارائه می‌داد؛ همچنین بصورت اینترنتی بدون نیاز
    به کارت اعتباری و واریز وجه، کتاب « خاک‌های نرم کوشک » رو ارائه می‌کرد، یکی
    برای خودم سفارش دادم، یکی هم برای پسرخاله‌ام که چند روز دیگه تولدشه.

    دفعه
    بعد سعی میکنم زندگینامه این شهید رو بهمراه چند تا خاطره براتون بذارم.

                                                                                                                                                                                     
    موفق و پیروز باشید

    آدرس
    سایت اینترنتی شهید برونسی:
    http://www.Bronci.ir





  • کلمات کلیدی : شهید برونسی، کتاب
  • محمد نوروزی ::: چهارشنبه 88/9/18::: ساعت 11:38 عصر

    لا تَطْلُبِ الصَّفاءَ مِمَّنْ کَدَرْتَ عَلَیْهِ وَ لاَالْوَفاءَ لِمَنْ غَدَرْتَ بِهِ وَ لاَ النُّّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ اِلَیْهِ فَاِنَّما قَلْبُ غَیْرِکَ کَقَلْبِکَ لَهُ *

    اگر با کسی رفتار نیک نکردی؛ از او انتظار صفا و صمیمیت نداشته باش و به شخصی که خیانت نموده‌ای؛ انتظار وفاداری نداشته باش و به کسی که بدبین شده‌ای؛ از وی انتظار کار خیر نسبت به خود، نداشته باش، چون دل دیگران نسبت به تو مانند دل توست نسبت به دیگران.

                                         امام هادی (ع)

    * اعلام الدین، ص 312.



  • کلمات کلیدی : حدیث
  • محمد نوروزی ::: چهارشنبه 88/9/11::: ساعت 9:23 عصر

    بسم رب المهدی(عج)

     

    مولای مهربان غزلهای من سلام

    بار دیگر آمدم اما بازهم با کوله بار سنگینی ازگناه

    آمدم اما خسته وملول ازگناه آمدم. دیگردرجاده ی وصال تو رمقی برایم نمانده .تشنه ام...

    تشنه ی یک قطره اشک! تشنه ی یک نیم نگاه تو!

    واقعا چقدر زود دیر میشود...

    چقدر دلم برای حرف زدن باتو تنگ شده ...

    جاده های دور شدن از تو چقدرزود طی شدند .راه برگشت چقدر طولانی است .

    دیگر در این بیابان گناه حتی عطر خوشت را حس نمی کنم . احساس تنهایی سختی تمام وجودم را فرا گرفته

    بوی گناه آزارم میدهد . بغض سنگینی گلویم را می فشارد کاش میتوانستم فریاد برآورم واز خدا طلب عفو کنم

    کاش خدا بار سنگین گناه را از دوشم بردارد ومرا در جاده ی سعادت کنار امام زمانم قراردهد

    از خدا شرمنده ام! ازمهربانی اش شرمنده ام!

    دلم برای مناجات شبانه یک ذره شده اما او دیگر در دل تاریک شب پذیرای من نیست

    آخر خیلی او را رنجاندم. کاش کبوتری داشتم که تا آسمانها پرواز می کرد و صدای توبه ام را به عرش خدا می رساند .

    خدایا یاریم کن به سوی تو باز گردم. آمین!



  • کلمات کلیدی :
  • محمد نوروزی ::: شنبه 88/8/16::: ساعت 2:9 عصر

    یک عمر به خدا دروغ گفتم و خدا هیچ گاه به خاطردروغهایم مرا تنبیه نکرد ....

     می توانست اما رسوایم نساخت ومرا مورد قضاوت قرار نداد ...

    هر آنچه گفتم را باور کرد و هر بهانه ای آوردم را پذیرفت ،

    هرچه خواستم عطا کرد و هرگاه خواندمش حاضر شد .

    اما من .....

    هرگز حرف خدا را باور نکردم ،

    وعده هایش را شنیدم ، اما نپذیرفتم ،

    چشم هایم را بستم تا او را نبینم ،

    و گوش هایم را نیز ، تا صدایش را نشنوم .

    من از خدا گریختم بی خبر از آنکه او با من و در من بود.

    می خواستم کاخ آرزوهایم را آنطور که دلم می خواست بسازم ،نه آن گونه که خدا می خواست ،....

    به همین دلیل اغلب ساخته هایم ویران شد

    وزیر خروارها آوار بلا و مصیبت مدفون شدم ،

    من زیر ویرانه های زندگی دست و پا زدم واز همه کس کمک خواستم ،

    اما هیچ کس فریادم را نشنید و هیچ کس یاریم نکرد ،

    دانستم که نابودیم حتمی است ، با شرمندگی فریاد زدم :

    " خدایا اگر مرا نجات دهی ، اگر ویرانه های زندگیم را آباد کنی ،

    با تو پیمان می بندم هر چه بگویی را همان انجام دهم ،

    خدایا نجاتم بده ، که تمام استخانهایم زیر آوار بلا شکست "،

    در آن زمان خدا تنها کسی بود که حرفهایم را باور کرد ،
    و مرا پذیرفت ، نمی دانم چگونه ، اما در کمترین مدت خدا نجاتم داد ،

    او مرا از زیر آوار زندگی بیرون آورد و به من دوباره احساس آرامش بخشید ،

    گفتم " خدای عزیزبگو چه کنم تا محبت تورا جبران کنم ،"

    خدا گفت " هیچ ، فقط عشقم را بپذیر و مرا باور کن وبدان در همه حال در کنار تو هستم "

    گفتم " خدایا عشقت را پذیرفتم و از این لحظه عاشقت هستم "

    سپس بی آنکه نظر اورا بپرسم به ساختن کاخ رویایی زندگیم ادامه دادم ،

    اوایل کار هرآن چه را لازم داشتم از خدا درخواست می کردم

    و او فوری برایم مهیا می نمود ، از درون خوشحال نبودم ،

    نمی توانستم هم عاشق خدا باشم و هم به او بی توجه ،

    از طرفی نمی خواستم در ساختن کاخ آرزوهای زندگیم

    از خدا نظر بخواهم ، زیرا سلیقه اش را نمی پسندیدم ....

    با خود گفتم" اگر من پشت به خدا کار کنم

    و از او چیزی در خواست نکنم بالاخره اوهم مرا ترک می کند

    و من از زحمت عشق و عاشقی به خدا راحت می شوم "

    پشتم را به خدا کردم و به کارم ادامه دادم تا اینکه وجودش را کاملا فراموش کردم ،

    در حین کار اگر چیزی لازم داشتم

    از رهگذرانی که از کنارم رد می شدند در خواست می کردم ،

    عده ای که خدا را می دیدند،

    با تعجب به من و به خدا که پشت سرم آماده کمک ایستاده بود ،

    نگاه می کردند و سری به نشانه تاسف تکان داده و می گذشتند

    اما عده ای دیگر که جز سنگهای طلایی قصرم چیزی نمی دیدند به کمکم آمدند

    تا آنها نیز بهره ای ببرند ،  در پایان کار نیز همان هایی که به کمکم آمده بودند

    از پشت خنجری زهر آلود بر قلب زندگیم فرو کردند ،

    همه اندوخته هایم را یک شبه به غارت بردند

    و من ناتوان و زخمی برزمین افتادم و فرار آنها را تماشا کردم ،

    آنها به سرعت از من گریختند ....

    همان طور که من از خدا گریختم ،

    هرچه فریاد زدم ، صدایم را نشنیدند ،

    همان طور که من صدای خدا را نشنیدم ،

    من از همه جا نا امید شده بودم باز خدا را صدا زدم ،

    قبل از آنکه بخوانمش کنارمن حاضر بود ،

    گفتم"خدایا دیدی چگونه مرا غارت کردند و گریختند ،انتقام مرا از آنها بگیر و کمکم کن که برخیزم "

    خدا گفت " تو خود آنها را به زندگیت فرا خواندی  از کسانی کمک خواستی که محتا ج تر از هرکسی به کمک بودند "

    گفتم " مرا ببخش ،من تورا فراموش کردم و به غیر تو روی آوردم و سزاوار این تنبیه هستم ،

    اینک با تو پیمان می بندم که اگر دستم را بگیری و بلندم کنی
    هر چه گویی همان کنم ،

    دیگر تورا فراموش نخواهم کرد."

    و خدا تنها کسی بود که حرفها و سوگند هایم را باور کرد ،

    نمی دانم چگونه اما متوجه شدم که دوباره می توانم روی پای خودم بایستم ،

    و به زودی خدای مهربان نشانم داد که چگونه آن دشمنان گریخته مرا تنبیه کرد.

    گفتم " خدای عزیزم بگو چگونه محبت تورا جبران کنم؟ "

    و خدا پاسخ داد " هیچ ، فقط عشقم را بپذیر و مرا باور کن

    و بدان بی آنکه مرا بخوانی در کنار تو هستم "

    پرسیدم" چرا اصرار داری تورا باور کنم  و عشقت را بپذیرم ؟ "

    گفت " اگر مرا باور کنی ، خودت را باور می کنی و اگر عشقم را بپذیری،

    وجودت آکنده از عشثق می شود ،

    آن وقت به آن لذت عظیمی که در جستجوی آن هستی،می رسی و

    دیگر نیازی نیست خود را برای ساختن کاخ رویاهایت به زحمت بیاندازی ،

    چیزی نیست که تو نیازمند آن باشی ،زیرا تو و من یکی می شویم ،

    بدان که من عشق مطلق ، نور مطلق و آرامش مطلق هستم

    و بی نیاز از هر چیز ،اگر عشقم را بپذیری تو نیز نور ، آرامش

    و بی نیاز از هر چیز خواهی شد .


    لینک منبع

  • کلمات کلیدی :
  • محمد نوروزی ::: یکشنبه 88/6/1::: ساعت 6:2 صبح

    در ماه شعبان، هزار بار ذکر "لا اله الا الله و لا نعبد الا ایاه مخلصین له الدین و لو کره المشرکون" را که بسیار ثواب دارد؛ گفته شود. از جمله آن که عبادت هزار ساله در نامه عملش نوشته شود!!!


    چند روز دیگه بیشتر از ماه مبارک شعبان نمونده، نمیخوای از فرصت باقیمونده استفاده کنی؟؟؟!!!!!  هزار سال عبادت!!!!!!  1000...!!!



  • کلمات کلیدی : فرصت
  • محمد نوروزی ::: یکشنبه 88/5/25::: ساعت 6:16 عصر



  • کلمات کلیدی :
  • محمد نوروزی ::: جمعه 88/5/16::: ساعت 11:43 عصر

    جهاد وبلاگ نویسی
    گسترش
    و انقلاب فن آوری و اطلاعات در جهان ، عملیاتهای نظامی و روانی را دچار
    تحولی عظیم نموده و عملیاتهای اطلاعاتی در فضای اینترنت به ابزاری قوی در
    راستای تهاجم ، تضعیف و حتی نابودی حکومتها ،دولتها و فرهنگها بدل شده
    است.و شاید به جرات بتوان گفت جایگاهش حتی از ابزار نظامی نیز فراتر رفته
    است.
    گسترش و انقلاب فن
    آوری و اطلاعات در جهان ، عملیاتهای نظامی و روانی را دچار تحولی عظیم
    نموده و عملیاتهای اطلاعاتی در فضای اینترنت به ابزاری قوی در راستای
    تهاجم ، تضعیف و حتی نابودی حکومتها ،دولتها و فرهنگها بدل شده است.و شاید
    به جرات بتوان گفت جایگاهش حتی از ابزار نظامی نیز فراتر رفته است.
    توماس فریدمن تحلیلگر سیاسی آمریکا که اسلام را دشمن غرب خوانده می گوید:
    ما
    نباید تنها به فکر سرکوب تروریسم(!)باشیم بلکه باید به جنگ ایدئولوژی و
    دیکتاتوری دینی برویم و جنگ با این دشمن تنها با ارتش ممکن نیست.
    همانطور
    که ذکر شد نوک پیکان این حمله متوجه دنیای اسلام شده و دفاع از آرمانها و
    ارزشها در این فضای اینترنت ممکن نیست جز با نگریستن از منظری نو به مفهوم
    جهاد و تبیین و بررسی جایگاه جهاد مجازی (Virtual Jihad)
    جهاد مجازی از دو دیدگاه قابل بررسی است
    1-جهاد شبکه ای
    2-جهاد سایبرنتیک
    در
    جنگ شبکه ای دشمن سعی دارد با تسلط بر فضای اینترنت و تولید محتوایی به
    زبانهای مختلف در راستای تخریب و تضعیف عقاید و باورها و هنجارهای کشورهای
    اسلامی و تبلیغ فرهنگ غرب گام بردارند.
    در راستای جهاد شبکه ای با
    استفاده از پتانسیل اینترنت که با هزینه نسبتا کم قدرت عظیمی از لحاظ فکری
    به افراد اعطا می کند که باید با فراست و هوشیاری از این قدرت بزرگ و
    نهفته استفاده کرد.
    و با افزایش ضریب نفوذ محتوا یی و به زبانهای مختلف اقدام پدافند و آفند مجازی نمود.
    مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در این باره می فرمایند:
    آنها
    (دشمنان) غافلند از این‌که این ابزارها می‌توانند مورد استفاده ما هم
    قراربگیرند. یعنی وقتی اینترنت به‌وجود آمد، یک ابزار اختصاصی نبود. ما هم
    می‌توانیم از آن استفاده بکنیم. یعنی یک راه دوطرفه است. اگر دشمن
    می‌تواند از علوم ارتباطات و از پیشرفت‌ها و تازه‌های علمی این رشته
    استفاده کند، ما هم می‌توانیم استفاده کنیم. ما هم باید دنبالش برویم تا
    استفاده کنیم. چه مانعی دارد؟ از همان شیوه‌هایی که ضلالت را منتشر
    می‌کنند، می‌شود ما استفاده کنیم و هدایت را منتشر کنیم. استعداد ما در
    استفاده از ابزارها، استعداد بالایی است ... باید از این‌گونه ابزارها
    استفاده کرد تا هرچه ممکن است دایره اثرگذاری کار خود را وسیع‌تر کنیم.(2)
    اولین گام در این مسیر راه اندازی سایتهایی با موضوعات مختلفی چون خبری ، تحلیلی ، دینی، سیاسی و…می باشد.
    افتتاح
    و راه اندازی و مدیریت سایتها مستلزم هزینه و بکار گیری نیروی انسانی
    متخصص می باشد.ولی توان مالی و فنی ما قابل قیاس با دنیای غرب نیست.
    همانطور
    که در زمان جنگ تحمیلی که عراق با ارتش کلاسیک و پشتیبانی کشورهای مختلف
    جهان به ایران حمله نمود کشور جمهوری اسلامی ایران هرگز نمی توانست با
    توجه با استعداد نیروی نظامی کلاسیک وارد یک جنگ کلاسیک نظامی شود
    بنابراین با فراخوانی و سازماندهی و بسیج نیروهای مردمی از آنها به عنوان
    جایگزین و پشتیبان نیروهای نظامی کلاسیک استفاده نمود.
    در این زمان نیز
    در فضای مجازی همین اتفاق افتاده و جمهوری اسلامی ایران به تنهایی با راه
    اندازی و مدیریت سایت ها دولتی نمی تواند به عنوان ام القرای جهان اسلام
    به مبارزه با ناتوی فرهنگی و جنگ صلیبی غرب علیه اسلام رود .بنابراین جهاد
    و مبارزه در فضای مجازی نیز نیاز به بسیج مردمی است.
    اما عموم نیروهای مردمی امکانات مالی و تخصص فنی راه اندازی وب سایت در اینترنت را ندارند پس چه باید کرد؟
    وبلاگ که از آخرین پدید های دنیای مجازی و تعاملی اینترنت است می تواند به مناسب ترین سلاح مردمی مورد استفاده قرار گیرد.
    وبلاگ در یک جمله سایت اینترنتی شخصی است.محیطی که امکان انتشار ایده ها و افکار را فراهم می کند.از شاخصه های مهم این پدیده
    1-رایگان بودن راه اندازی و کاربرد آن
    2-عدم نیاز به اطلاعات فنی و تخصصی کامپیوتر ی در زمینه طراحی، راه اندازی و مدیریت محتوایی می باشد.
    این
    خصوصیات این اجازه را می دهد که خیل عظیمی از کاربران اینترنت که فقط
    مخاطب رسانه های سایبری هستند خود به تولید و منتشر کنندگان اطلاعات نیز
    بدل شوند.
    هر چند که عده ای از بزرگ نمایی جایگاه وبلاگ نویسی سخن می
    گویند ولی چندین تجربه که در همین مدت کم که وبلاگ نویسی در ایران رشد
    پیدا کرده اتفاق افتاده بیانگر جایگاه خاص وبلاگ می باشد. به عنوان مثال
    استفاده از روش بمب گوگلی (Google Bombing)در جریان تحریف نام خلیج فارس
    «PERSIAN GOLF»توسط نشریه کانادایی «نشنال جئوگرافیک»که از عوامل مهم عقب
    نشینی و عذر خواهی این نشریه شد و تاثیر این اتفاق به حدی بود که آقای
    دکتر علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی که به همراه آقای دکتر
    احمدی‌نژاد به نیویورک سفر کرده بود خواستار به کار گیری این روش علیه
    آمریکا شد.
    هر چند که به نظر می رسد با ورود و حضور جدی تر بلاگر های
    (وبلاگ نویسان) اصوگرا و ارزشی و نیز برقرار شدن ارتباط بین این وبلاگ
    نویسان در موضوعات مختلف مانند مهدویت ،قرآنی ،سیاسی ، فرهنگی و….و یا
    حضور تعدادی از طلاب و روحانیون در فضای وبلاگ نویسی و حتی ایجاد این
    ذهنیت در حوزه علمیه جهت آموزش وبلاگ نویسی به طلاب و از سوی دیگر رویکرد
    فرصت محورانه به این پدیده از سوی نهاد ها و ارگانها و مسئولین و برگزاری
    جشنواره های مختلف با موضوعات انقلابی ،نوید دهنده آینده ای روشن در این
    فضا می باشد.
    شاید بتوان گفت اضافه شدن بخش وبلاگ نویسی به چهارمین
    دوره مسابقات جشنواره راهیان نور در سال 1384 در کنار موضوعاتی همچون
    عکاسی ،شعر و مقاله نویسی توسط معاونت فرهنگی نیروی مقاومت بسیج ایران
    نقطه عطفی در این زمینه بود.
    برگزاری مسابقات وبلاگ نویسان راهیان نور
    توسط نیروی مقاومت بسیج و یا برگزاری مسابقات وبلاگ نویسی با موضوعات
    مختلف توسط ارگانهای دیگر مانند مسابقه وبلاگ نویسی قرآنی توسط وزارت
    فرهنگ و ارشاد اسلامی و یا مسابقه وبلاگ نویسی امام و جوانان و یا برگزاری
    مسابقه وبلاگ نویسی با موضوع پیامبر اکرم توسط مدیر دفتر فناوری اطلاعات
    مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران و ... می تواند زمینه مناسبی برای کسب
    تجربه و راه و روشهایی جدید در سازماندهی نیروهای مردمی در فضای مجازی
    باشد.
    با این رویکرد بلاگر های ارزشی نه یک وبلاگ نویس صرف بلکه
    مجاهدین و رزمندگانی در برابر ناتوی فرهنگی و جنگ صلیبی غرب علیه اسلام می
    باشند .
    منابع:
    1-جهاد مجازی ، مهدی حق وردی طاقانکی،www.mhta.persianblog.com
    2- وبلاگ خاطرات جبهه و کتاب نویسنده: حمید داوودآبادی

    منبع: anti war
    نویسنده: مهدی حق وردی طاقانکی

    منبع این وبلاگ: سایت گرداب


  • کلمات کلیدی : گرداب
  • محمد نوروزی ::: چهارشنبه 88/5/14::: ساعت 12:31 صبح

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 3
    بازدید دیروز: 46
    کل بازدید :581385

    >> درباره خودم <<
    ستاره دریایی
    مدیر وبلاگ : محمد نوروزی[155]
    نویسندگان وبلاگ :
    چلچله[35]

    به سراغ من اگر می آیید/ نرم و آهسته بیایید/ که مبادا ترک بردارد/ چینی نازک تنهایی من/ من 23 سال دارم و توی دانشگاه آزاد لاهیجان در حال تحصیل در رشته نرم افزار هستم . توی این وبلاگ مطالبی گلچین شده از وبلاگهای دیگه قرار داده میشه و همچنین حرفهای دلتنگیم رو بعضی وقتها اینجا میذارم

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>دسته بندی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    ستاره دریایی

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<







    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<